"روزنامه نگاری اسلامی" و جامعه جهانی اطلاعات
کاغذ اخبار که در سال 1837 میلادی در تهران متولد شد، 232 سال قبل از آن در سال 1605 میلادی اولین روزنامه چاپی در بلژیک انتشار یافته بود. وقتی هم که درسال 1286 شمسی اولین قانون مطبوعات ایران به تصویب رسید، 126 سال قبل از آن قانون مطبوعات 29 ژوئیه 1881 فرانسه (1160 شمسی) مورد تایید دستگاه حاکمیت این کشور قرار گرفت. این فاصله تاریخی که از صنعت چاپ شروع شد، گویای نوعی شکاف بوده که امروز هم در جریان جهانی اطلاعات، تفاوت بسیاری در نوع به کارگیری و مصرف اطلاعات و اخبار روزنامه ها در میان کشورها حاصل کرده است.

روزنامه نگاری به عنوان یکی از شاخه های اصلی علم ارتباطات اجتماعی، در دهه اخیر به دنبال نوعی جهانی شدن است و در غالب گفتمانی فراملی سعی در یکپارچگی ساخت و محتوای اطلاعات بومی و فراملی دارد ولی از طرفی با شکل گیری الگوهای مطالعات ارتباطی هر از گاهی بنا به تاثیرات خود در مخاطبان ناهمگون، شهروندان و حاکمان کشورها، مورد چالش قرار می گیرد و این بحث را مطرح می کند که آیا مشکلاتی که روزنامه نگاری در تمام جهان به آنها اشاره می کند سوژه مشترک و جهانی هستند؟
رندال روزنامه نگار مشهور انگلیسی می گوید: " سال 1992 بود که به مسکو دعوت شدم تا درباره مبانی روزنامه نگاری غربی سخنرانی کنم. برایم جالب بود که عازم سفری دیگر می شوم. ولی 3 روز بعد از اقامتم در مسکو، ناگهان احساس ناخوشایندی درباره مبحث این جلسه یافتم. یک هفته بعد از آغاز کار به نظرم رسید که موضوع سخنرانی من در اساس وجود خارجی ندارد. همچنان که روزنامه نگاری روسی، روزنامه نگاری بلغاری، روزنامه نگاری انگلیسی، روزنامه نگاری نیجریه ای ، روزنامه نگاری عربستانی یا لیتوانیایی وجود خارجی نداشت. پس واقعیت این است که " روزنامه نگاری مطلوب و روزنامه نگاری نامطلوب" ؛ این تعاریف درون مرزهای جغرافیایی، سیاسی یا تبلیغاتی محدود نمی ماند. ( Randall .David - 1951 میلادی)
فدرستون هم معتقد است که واکنش به جهانی سازی، مسلما محلی سازی خبر و گزارش نویسی است اما روزنامه نگاری به روزنامه نگاری جهانی و روزنامه نگارانی نیاز دارد که در شرایط جهانی کارکنند . (1996) . به نظر می رسد همچنان که فیلیپ گایار فرانسوی ( philipe Gaillard ) معتقد است "واقعیت، عینیت و دقت ویژگی های اصلی سبک روزنامه نگاری هستند" ، بنابراین نباید فرهنگ های خرد بومی در هر جامعه ای باعث انشقاق روزنامه نگاری شوند. در غیراین صورت اگر به مذاهب و ادیان، نژاد و قومیت ها، دستاوردها و هنجارهای اجتماعی در داخل هر جامعه ای نگاه کنیم، سرانجام نیازمند چندین نوع روزنامه نگاری خواهیم بود. آیا چنین علمی اعتبار تحقیقی و اسنادی خواهد داشت؟
طرفداران مطالعات فلسفی ارتباطات می گویند که بررسی محتوای پیام و جایگاه مخاطبان در جریان های خبری جهانی نشان می دهد که جهانی شدن روزنامه نگاری حاصل کنش رسانه های غول پیکر از غرب به جنوب یا شرق بوده است. به عبارت ساده تر ، مفاهیم روزنامه نگاری در دو جامعه یا در دو سوی جریان اطلاعات تفاوت معنی داری را نشان می دهد.
دکتر حمید مولانا در نظریات خود در تحلیل مفهوم روزنامه نگاری در غرب از شاخص هایی نام می برد که در مقابل مفاهیم روزنامه نگاری در جهان اسلام قرار دارند. در رویکرد غربی، روزنامه، ساختی متشکل از سه بخش " روز"،" نامه" و" نگارش" است که حرکتی رو به جلو را با کیفیت و ماهیت خاص همراه با هنر و خلاقیت تمدنی برای صاحبان رسانه جوامع غربی دنبال می کند. از این منظر روزنامه نگاری غربی رکن چهارم مردم سالاری و مشروطیت است که بر صحت و بی طرفی توافقی تاکید دارد. در حالی که در رویکرد اسلامی، مفاهیمی مثل " آخر زمان"،" پیام و رسالت متعهدانه با داوری اخلاقی" و " سوالات مفهومی از تکالیف دینی" در قلم و اندیشه روزنلمه نگاری جاری هستند. از این منظر، تقوا بالاترین عنصر روزنامه نگاری و توحید، بالاترین قدرت ها محسوب می شود. بنابراین مطبوعات اسلامی بدون روزنامه نگاری اسلامی تحقق نمی یابند.
روزنامه نگاری جهان براساس تاریخ موجود ، هیچ گاه از لحاظ وجود فرهنگ های متنوع یا ادیان دچار تقسیم بندی یا تعاریف متعدد نشده است و به همین خاطر شاهدیم که در کتب مرجع و عمومی این رشته ، حتی وقتی درباره تاثیرات رنسانس و تحولات فکری قرن پانزدهم صحبت می شود، فقط موضوع نیازهای خبری مردم و دولت مطرح است و رفرم های اجتماعی تنها از منظر رشد عطش خبری مورد اشاره قرار می گیرند.
بنابراین اگر جریان یک سویه اطلاعات را در قالب الگوهای ارتباطی مورد نقد قرار بدهیم، قطعا سرانجام به تغییر و تحول در ساخت مشترک اخبار و سازمان تحریریه ها در روزنامه نگاری نخواهیم رسید و به عبارتی برای دوسویه کردن جریان اطلاعات از غرب به جنوب باید راهی غیراز تغییر مالکیت معنوی روزنامه نگاری بجوییم.
روزنامه نگاری اسلامی، اگر به مفهوم خلق سبکی از اصول خبرنویسی یا مبانی نظری این حوزه از علم ارتباطات در عرصه کشورهای مسلمان مطرح شود، قطعا تحولی عظیم در این رشته جهانی ایجاد خواهد کرد. این اتفاق تنها با دست نوشته های فلسفی برروی نقش مطبوعات در خبر صورت نمی گیرد بلکه نیازمند تبیین علمی است. آیا تاکنون روزنامه نگاری اسلامی به عنوان یک موضوع علمی مورد مطالعه،نمونه گیری، اندازه گیری قرار گرفته است؟ کدام شاخص ها به عنوان گویه اسلامی بودن اخبار سنجیده شده اند؟
آیا تعیین شاخص مثلا برای " ایمانی بودن اخبار" با توجه به گستردگی حداقل یک میلیارد مسلمان در جهان مطالعه ای پیچیده و تقریبا ناممکن نیست؟ با موفقیت در اثبات چنین نظریه ای نهایتا تکلیف فرقه های مختلف دینی چه خواهد بود؟ روزنامه نگاری جهانی می خواهد با یک چشم به همه مخاطبانش در گستره دریافت پیام نگاه کند اما از نظر منتقدان و بعضی متخصصان چنین پیامی هرگز ساخته نخواهد شد ؛ چون مخاطبان رسانه ها یکی نیستند و البته صاحبان رسانه ها نیز همچنین.
اسلام به عنوان فرهنگی بزرگ امروز حداقل یک چهارم جمعیت جهان را تشکیل می دهد و مخاطب مسلمان نیاز دارد از الگوی جامعه اطلاعاتی مناسبی استفاده کند که محتوا و هدفی منطبق با حقوق شهروندی و عرفی او داشته باشد. بنابراین همان طور که امام خمینی (ره) در جمع مدیران وکارکنان سازمان صداوسیما (1362 ) می گوید " بشر فطرتش یک فطرت سالم است و اگر یک چیز را القاء کنند روی فطرت سالمش قبول می کند. ما می توانیم به وسیله دستگاه هایی مثل صداوسیما و مطبوعات، اسلام را آن طوری که هست معرفی کنیم. در این صورت اگر همان طور که هست معرفی شود مورد قبول همه واقع خواهد شد."
از منظر روزنامه نگاری جهانی، تقسیم بندی رسانه ها با مبنای مالکیت و انواع الگوها بر اساس هر نوع مطالعه ای خارج از حیطه علوم ارتباطات به کلی مردود است و این تحولات سریع وتکنولوژیک رسانه و پیام است که مطلوبیت یا مطلوب نبودن جریان خبر را رقم می زند.
این یادداشت دیروز دوشنبه ۲۹ آبان در صفحه ۵ روزنامه اعتماد چاپ شد/ سعید.جباری/

** پی نوشت ها:
روزنامه نگاری اسلامی – دکتر حمید مولانا – خبرگزاری مهر
روزنامه نگاری حرفه ای- دیوید رندال
روزنامه نگاری جهانی- جان هربرت
فن روزنامه نگاری – فیلیپ گایار
سخنرانی های امام خمینی(ره) – صحیفه
+ نوشته شده در چهارشنبه ۱ آذر ۱۳۸۵ ساعت 0:11 توسط سعید جباری
|