مسافرکشی خبرنگاران و نویسندهای كه فروشنده شد!
خبرنگاران گروه رسانهيي Fairfax ، ناشر استراليايي روزنامههاي سيدني مورنينگ هرالد و Age، پس از موفقيت در مذاکرات مربوط به دستمزد به محل کار خود بازگشتند. خبرنگاران در روزنامههاي Fairfax از روز پنجشنبه بر سر تعديل بيش از ٥٥٠ نفر از کارمندان شرکت و مذاکرات در زمينهي دستمزد، يک اعتصاب چهار روزه برگزار کردند. البته اتحاديه کارمندان، خواهان صحبت با مديريت Fairfax در زمينه تعديل نيروي برنامهريزي شده است که اين شرکت اميدوار است ٥٠ ميليون دلار صرفهجويي به همراه داشته باشد اما اتحاديه نگران تاثير آن برروي کيفيت کار خبرنگاري است. اين ناشر استراليايي هفته گذشته افزايش ٨/٤٦ درصدي در درآمد خالص خود براي سال ٢٠٠٧-2008 و رسيدن آن به ٩/٣٨٦ ميليون دلار كه در نتيجه عملکرد خوب بخشهاي آنلاين است را اعلام کرد.
وقتي اين خبر را خواندم ياد وضعيت روزنامهنگاران و خبرنگاران ايراني افتادم؛ آنها كه اگر موفق به اشتغال شوند، بعدها از كمبود دستمزد يا بيثباتي شغلشان بغض دارند. خبرنگاران ايراني شايد يكي از افسردهترين نيروهاي كار در جهان باشند كه دائم به خاطر مشكلات اقتصادي دچار استرس و آشوب ذهني هستند. چند روز قبل سر يكي از كلاسها، عدهاي ميپرسيدند چگونه ميتوان خبرنگار شد؟ پرهيجان است نه؟! نميدانستم پاسخ واقعي را بگويم يا نه؟! آنها چندان به نويسندگي علاقه نداشتند؛ چون تصورشان اين بود كه يك نويسنده چندان بازار كار ندارد! نميدانم، شايد اين لينك را خوانده بودند.
هفته قبل در ميدان فاطمي منتظر تاكسي ايستاده بودم كه يك پرايد دو سه متريام در حال بوق زدن براي مسافران گيشا و صادقيه بود. خواستم سوار شوم كه با ديدن چهره آشناي راننده منصرف شدم. خبرنگاري كه ۳ سال قبل با من در يك سايت همكاري ميكرد و نيروي خبري خبرگزاري جمهوري اسلامي بود (شايد هنوزم هست) مشغول مسافربري بود غافل از اين كه شايد با ديدن يك همكار يا دوست و آشنا شرمنده شود! افسوس...
